Top Ad unit 728 × 90

JEHOVAH IS GOD

خداوند شبان من است

کلام خداوند

داوران-باب پانزدهم Judges-15



گوش کنید به کتب پیامبران-داوران-باب پانزدهم
انتقام شمشون  

۱ و بعد از چندی، واقع شد که شَمْشُون در روزهای درو گندم برای دیدن زن خود با بزغاله‌ای آمد و گفت: «نزد زن خود به حجره خواهم درآمد.» لیکن پدرش نگذاشت که داخل شود. 
۲ و پدر زنش گفت: «گمان می‌کردم که او را بغض می‌نمودی، پس او را به رفیق تو دادم؛ آیا خواهر کوچکش از او بهتر نیست؟ او را به عوض وی برای خود بگیر.» 
۳ شَمْشُون به ایشان گفت: «این دفعه از فلسطینیان بی گناه خواهم بود اگر ایشان را اذیتی برسانم.» 
۴ و شَمْشُون روانه شده، سیصد شغال گرفت، و مشعلها برداشته، دم بر دم گذاشت، و در میان هر دو دم مشعلی گذارد. 
۵ و مشعلها را آتش زده، آنها را در کشتزارهای فلسطینیان فرستاد، و بافه‌ها و زرعها و باغهای زیتون را سوزانید. 
۶ و فلسطینیان گفتند: «کیست که این را کرده است؟» گفتند: «شَمْشُون داماد تِمنی، زیرا که زنش را گرفته، او را به رفیقش داده است.» پس فلسطینیان آمده، زن و پدرش را به آتش سوزانیدند. 
۷ و شَمْشُون به ایشان گفت: «اگر به اینطور عمل کنید، البته از شما انتقام خواهم کشید و بعد از آن آرامی خواهم یافت.» 
۸ و ایشان را از ساق تا ران به صدمه‌ای عظیم کشت. پس رفته، در مغارة صخرة عِیطام ساکن شد. 
۹ و فلسطینیان برآمده، در یهودا اردو زدند و در لَحی متفرق شدند. 
۱۰ و مردان یهودا گفتند: «چرا بر ما برآمدید؟» گفتند: «آمده‌ایم تا شَمْشُون را ببندیم و برحسب آنچه به ما کرده است به او عمل نماییم.» 
۱۱ پس سه هزار نفر از یهودا به مغارة صخرة عِیطام رفته، به شَمْشُون گفتند: «آیا ندانسته‌ای که فلسطینیان بر ما تسلط دارند، پس این چه کار است که به ما کرده‌ای؟» در جواب ایشان گفت: «به نحوی که ایشان به من کردند، من به ایشان عمل نمودم.» 
۱۲ ایشان وی را گفتند: «ما آمده‌ایم تا تو را ببندیم و به دست فلسطینیان بسپاریم.» شَمْشُون در جواب ایشان گفت: «برای من قسم بخورید که خود بر من هجوم نیاورید.» 
۱۳ ایشان در جواب وی گفتند: «حاشا! بلکه تو را بسته، به دست ایشان خواهیم سپرد، و یقیناً تو را نخواهیم کشت.» پس او را به دو طناب نو بسته، از صخره برآوردند. 
۱۴ و چون او به لَحی رسید، فلسطینیان از دیدن او نعره زدند؛ و روح خداوند بر وی مستقر شده، طنابهایی که بر بازوهایش بود، مثل کتانی که به آتش سوخته شود گردید، و بندها از دستهایش فروریخت. 
۱۵ و چانة تازة الاغی یافته، دست خود را دراز کرد و آن را گرفته، هزار مرد با آن کشت. 
۱۶ و شَمْشُون گفت: «با چانة الاغ توده بر توده، با چانة الاغ هزار مرد کشتم.» 
۱۷ و چون از گفتن فارغ شد، چانه را از دست خود انداخت و آن مکان را رَمَتْلَحی نامید. 
۱۸ پس بسیار تشنه شده، نزد خداوند دعا کرده، گفت که «به دست بنده‌ات این نجات عظیم را دادی و آیا الآن از تشنگی بمیرم و به دست نامختونان بیفتم؟» 
۱۹ پس خدا کفه‌ای را که در لَحی بود، شکافت که آب از آن جاری شد؛ و چون بنوشید جانش برگشته، تازه روح شد. از این سبب اسمش عین حَقوری خوانده شد که تا امروز در لَحی است. 
۲۰ و او در روزهای فلسطینیان، بیست سال بر اسرائیل داوری نمود.

                                                                                   
داوران-باب پانزدهم Judges-15 Reviewed by جواد on چهارشنبه, آذر ۱۱, ۱۳۹۴ Rating: 5
All Rights Reserved by Jehovah Lord | Copyright © 2009 - 2025
Designed by , Javad Sorahi

فرم تماس

نام

ایمیل *

پیام *

با پشتیبانی Blogger.