Top Ad unit 728 × 90

JEHOVAH IS GOD

خداوند شبان من است

کلام خداوند

دانیال-باب پنجم Daniel-05



گوش کنید به کتب پیامبران-دانیال-باب پنجم


نوشته الهی بر روی دیوار  

۱ بَلْشصَّر پادشاه ضیافت عظیمی برای هزار نفر از امرای خود برپا داشت و در حضور آن هزار نفر شراب نوشید. 
۲ بَلْشصَّر در کیف شراب امر فرمود که ظروف طلا و نقره را که جدّش نَبوْکدْنَصَّر از هیکل اورشلیم برده بود، بیاورند تا پادشاه و امرایش و زوجه‌ها و مُتعه‌هایش از آنها بنوشند.
۳ آنگاه ظروف طلا را که از هیکل خانه خدا که در اورشلیم است گرفته شده بود آوردند و پادشاه و امرایش و زوجه‌ها و مُتعه‌هایش از آنها نوشیدند.
۴ شراب می‌نوشیدند و خدایان طلا و نقره و برنج و آهن و چوب و سنگ را تسبیح می‌خواندند. 
۵ در همان ساعت انگشتهای دست انسانی بیرون آمد و در برابر شمعدان بر گچ دیوار قصر پادشاه نوشت و پادشاه کف دست را که می‌نوشت دید. 
۶ آنگاه هیأت پادشاه متغّیر شد و فکرهایش او را مضطرب ساخت و بندهای کمرش سُست شده، زانوهایش بهم می‌خورد. 
۷ پادشاه به آواز بلند صدا زد که جادوگران و کلدانیان و منّجمان را احضار نمایند. پس پادشاه حکیمان بابل را خطاب کرده، گفت: «هر که این نوشته را بخواند و تفسیرش را برای من بیان نماید به ارغوان ملبّس خواهد شد و طوق زرّین بر گردنش (نهاده خواهد شد) و حاکم سوم در مملکت خواهد بود.» 
۸ آنگاه جمیع حکمای پادشاه داخل شدند، اما نتوانستند نوشته را بخوانند یا تفسیرش را برای پادشاه بیان نمایند. 
۹ پس بَلْشصَّرِ پادشاه، بسیار مضطرب شد و هیأتش در او متغّیر گردید و امرایش مضطرب شدند. 
۱۰ اما ملکه به سبب سخنان پادشاه و امرایش به مهمانخانه درآمد و ملکه متکلّم شده، گفت: «ای پادشاه تا به ابد زنده باش! فکرهایت تو را مضطرب نسازد و هیأت تو متغّیر نشود.» 
۱۱ شخصی در مملکت تو هست که روح خدایان قدوس دارد و در ایام پدرت روشنایی و فطانت و حکمت مثل حکمت خدایان در او پیدا شد و پدرت نَبوْکدْنَصَّر پادشاه، یعنی پدر تو ای پادشاه، او را رئیس مجوسیان و جادوگران و کلدانیان و منّجمان ساخت. 
۱۲ «چونکه روح فاضل و معرفت و فطانت و تعبیر خوابها و حّل معمّاها و گشودن عقده‌ها در این دانیال که پادشاه او را به بلطشصر مسمّی نمود یافت شد. پس حال دانیال طلبیده شود و تفسیر را بیان خواهد نمود.» 
۱۳ آنگاه دانیال را به حضور پادشاه آوردند و پادشاه دانیال را خطاب کرده، فرمود: «آیا تو همان دانیال از اسیران یهود هستی که پدرم پادشاه از یهودا آورد؟ 
۱۴ و درباره تو شنیده‌ام که روح خدایان در تو است و روشنایی و فطانت و حکمت فاضل در تو پیدا شده است. 
۱۵ و الآن حکیمان و منجّمان را به حضور من آوردند تا این نوشته را بخوانند و تفسیرش را برای من بیان کنند؛ اما نتوانستند تفسیر کلام را بیان کنند. 
۱۶ و من درباره تو شنیده‌ام که به نمودن تعبیرها و گشودن عقده‌ها قادر می‌باشی. پس اگر بتوانی الآن نوشته را بخوانی و تفسیرش را برای من بیان کنی به ارغوان ملبس خواهی شد و طوق زرّین بر گردنت (نهاده خواهد شد) و در مملکت حاکم سوم خواهی بود.» 
۱۷ پس دانیال به حضور پادشاه جواب داد و گفت: «عطایای تو از آن تو باشد و انعام خود را به دیگری بده، لکن نوشته را برای پادشاه خواهم خواند و تفسیرش را برای او بیان خواهم نمود.» 
۱۸ اما تو ای پادشاه، خدای تعالی به پدرت نَبوْکدْنَصَّر سلطنت و عظمت و جلال و حشمت عطا فرمود. 
۱۹ و به سبب عظمتی که به او داده بود جمیع قومها و امّت‌ها و زبانها از او لرزان و ترسان می‌بودند. هر که را می‌خواست می‌کشت و هر که را می‌خواست زنده نگاه می‌داشت و هر که را می‌خواست بلند می‌نمود و هر که را می‌خواست پَست می‌ساخت. 
۲۰ لیکن چون دلش مغرور و روحش سخت گردیده، تکبّر نمود آنگاه از کرسی سلطنت خویش به زیر افکنده شد و حشمت او را از او گرفتند. 
۲۱ و از میان بنی آدم رانده شده، دلش مثل دل حیوانات گردید و مسکنش با گورخران شده، او را مثل گاوان علف می‌خورانیدند و جسدش از شبنم آسمان تر می‌شد؛ تا فهمید که خدای تعالی بر ممالک آدمیان حکمرانی می‌کند و هر که را می‌خواهد بر آن نصب می‌نماید. 
۲۲ و تو ای پسرش بَلْشصَّر! اگر چه این همه را دانستی، لکن دل خود را متواضع ننمودی، 
۲۳ بلکه خویشتن را به ضدّ خداوند آسمانها بلند ساختی و ظروف خانه او را به حضور تو آوردند و تو و اُمرایت و زوجه‌ها و مُتعه‌هایت از آنها شراب نوشیدید و خدایان نقره و طلا و برنج و آهن و چوب و سنگ را که نمی‌بینند و نمی‌شنوند و (هیچ) نمی‌دانند تسبیح خواندی، اما آن خدایی را که روانت در دست او و تمامی راههایت از او می‌باشد، تمجید ننمودی. 
۲۴ پس این کف دست از جانب او فرستاده شد و این نوشته مکتوب گردید. 
۲۵ و این نوشته‌ای که مکتوب شده است این است: مَنامَنا ثَقِیلْ و فَرْسِین. 
۲۶ و تفسیر کلام این است: مَنا؛ خدا سلطنت تو را شمرده و آن را به انتها رسانیده است. 
۲۷ ثَقِیلْ؛ در میزان سنجیده شده و ناقص درآمده‌ای. 
۲۸ فَرَسْ؛ سلطنت تو تقسیم گشته و به مادیان و فارسیان بخشیده شده است.
۲۹ آنگاه بَلْشصَّر امر فرمود تا دانیال را به ارغوان ملبس ساختند و طوق زرّین بر گردنش (نهادند) و درباره‌اش ندا کردند که در مملکت حاکم سوم می‌باشد. 
۳۰ در همان شب بَلْشصَّر پادشاه کلدانیان کشته شد.

                                                                                   
دانیال-باب پنجم Daniel-05 Reviewed by جواد on یکشنبه, دی ۰۶, ۱۳۹۴ Rating: 5
All Rights Reserved by Jehovah Lord | Copyright © 2009 - 2025
Designed by , Javad Sorahi

فرم تماس

نام

ایمیل *

پیام *

با پشتیبانی Blogger.