Top Ad unit 728 × 90

JEHOVAH IS GOD

خداوند شبان من است

کلام خداوند

دانیال-باب چهارم Daniel-04



گوش کنید به کتب پیامبران-دانیال-باب چهارم


خواب دوم نبوکدنصر  

۱ از نَبوْکدْنَصَّر پادشاه، به تمامی قومها و امّت‌ها و زبانها که بر تمامی زمین ساکنند: «سلامتی شما افزون باد!» 
۲ من مصلحت دانستم که آیات و عجایبی را که خدای تعالی به من نموده است بیان نمایم. 
۳ آیات او چه قدر بزرگ و عجایب او چه قدر عظیم است. ملکوت او ملکوت جاودانی است و سلطنت او تا ابدالآباد. 
۴ من که نَبوْکدْنَصَّر هستم در خانه خود مطمئن و در قصر خویش خُرّم می‌بودم. 
۵ خوابی دیدم که مرا ترسانید و فکرهایم در بسترم و رؤیاهای سرم مرا مضطرب ساخت. 
۶ پس فرمانی از من صادر گردید که جمیع حکیمان بابل را به حضورم بیاورند تا تعبیر خواب را برای من بیان نمایند. 
۷ آنگاه مجوسیان و جادوگران و کلدانیان و منجّمان حاضر شدند و من خواب را برای ایشان باز گفتم لیکن تعبیرش را برای من بیان نتوانستند نمود. 
۸ بالاخره دانیال که موافق اسم خدای من به بَلْطَشَصَّرْ مسمّی است و روح خدایان قدّوس در او می‌باشد، درآمد و خواب را به او باز گفتم، 
۹ که ای بَلْطَشَصَّرْ، رئیس مجوسیان، چون می‌دانم که روح خدایان قدّوس در تو می‌باشد و هیچ سرّی برای تو مشکل نیست، پس خوابی که دیده‌ام و تعبیرش را به من بگو. 
۱۰ رؤیاهای سرم در بسترم این بود که نظر کردم و اینک درختی در وسط زمین که ارتفاعش عظیم بود.
۱۱ این درخت بزرگ و قوی گردید و بلندی‌اش تا به آسمان رسید و منظرش تا اقصای تمامی زمین بود. 
۱۲ برگهایش جمیل و میوه‌اش بسیار و آذوقه برای همه در آن بود. حیوانات صحرا در زیر آن سایه گرفتند و مرغان هوا بر شاخه‌هایش مأوا گزیدند و تمامی بشر از آن پرورش یافتند. 
۱۳ در رؤیاهای سرم در بسترم نظر کردم و اینک پاسبانی و مقدّسی از آسمان نازل شد، 
۱۴ که به آواز بلند ندا درداد و چنین گفت: درخت را ببرید و شاخه‌هایش را قطع نمایید و برگهایش را بیفشانید و میوه‌هایش را پراکنده سازید تا حیوانات از زیرش و مرغان از شاخه‌هایش آواره گردند. 
۱۵ لیکن کنده ریشه‌هایش را با بند آهن و برنج در زمین در میان سبزه‌های صحرا واگذارید و از شبنم آسمان تر شود و نصیب او از علف زمین با حیوانات باشد. 
۱۶ دل او از انسانیت تبدیل شود و دل حیوان را به او بدهند و هفت زمان بر او بگذرد. 
۱۷ این امر از فرمان پاسبانان شده و این حکم از کلام مقدّسین گردیده است تا زندگان بدانند که حضرت متعال بر ممالک آدمیان حکمرانی می‌کند و آن را به هر که می‌خواهد می‌دهد و پست‌ترین مردمان را بر آن نصب می‌نماید. 
۱۸ «این خواب را من که نَبوْکدْنَصَّر پادشاه هستم دیدم و تو ای بَلْطَشَصَّرْ تعبیرش را بیان کن زیرا که تمامی حکیمان مملکتم نتوانستند مرا از تعبیرش اطّلاع دهند، اما تو می‌توانی چونکه روح خدایان قدّوس در تو می‌باشد.» 
۱۹ آنگاه دانیال که به بَلْطَشَصَّرْ مسمّی می‌باشد، ساعتی متحیر ماند و فکرهایش او را مضطرب ساخت. پس پادشاه متکلّم شده، گفت: «ای بَلْطَشَصَّرْ خواب و تعبیرش تو را مضطرب نسازد.» بَلْطَشَصَّرْ در جواب گفت: «ای آقای من! خواب از برای دشمنانت و تعبیرش از برای خصمانت باشد.» 
۲۰ درختی که دیدی که بزرگ و قوی گردید و ارتفاعش تا به آسمان رسید و منظرش به تمامی زمین، 
۲۱ و برگهایش جمیل و میوه‌اش بسیار و آذوقه برای همه در آن بود و حیوانات صحرا زیرش ساکن بودند و مرغان هوا در شاخه‌هایش مأوا گزیدند، 
۲۲ ای پادشاه آن درخت تو هستی زیرا که تو بزرگ و قوی گردیده‌ای و عظمت تو چنان افزوده شده است که به آسمان رسیده و سلطنت تو تا به اقصای زمین. 
۲۳ و چونکه پادشاه پاسبانی و مقدّسی را دید که از آسمان نزول نموده، گفت: درخت را ببرید و آن را تلف سازید، لیکن کنده ریشه‌هایش را با بند آهن و برنج در زمین در میان سبزه‌های صحرا واگذارید و از شبنم آسمان تر شود و نصیبش با حیوانات صحرا باشد تا هفت زمان بر آن بگذرد؛ 
۲۴ ای پادشاه تعبیر این است و فرمان حضرت متعال که بر آقایم پادشاه وارد شده است همین است، 
۲۵ که تو را از میان مردمان خواهند راند و مسکن تو با حیوانات صحرا خواهد بود و تو را مثل گاوان علف خواهند خورانید و تو را از شبنم آسمان تر خواهند ساخت و هفت زمان بر تو خواهد گذشت تا بدانی که حضرت متعال بر ممالک آدمیان حکمرانی می‌کند و آن را به هر که می‌خواهد عطا می‌فرماید. 
۲۶ و چون گفتند که کنده ریشه‌های درخت را واگذارید، پس سلطنت تو برایت برقرار خواهد ماند بعد از آنکه دانسته باشی که آسمانها حکمرانی می‌کنند. 
۲۷ «لهذا ای پادشاه نصیحت من تو را پسند آید و گناهان خود را به عدالت و خطایای خویش را به احسان نمودن بر فقیران فدیه بده که شاید باعث طول اطمینان تو باشد.»
۲۸ این همه بر نَبوْکدْنَصَّر پادشاه واقع شد. 
۲۹ بعد از انقضای دوازده ماه، او بالای قصر خسروی در بابل می‌خرامید. 
۳۰ و پادشاه متکلم شده، گفت: «آیا این بابل عظیم نیست که من آن را برای خانه سلطنت به توانایی قوّت و حشمت جلال خود بنا نموده‌ام؟» 
۳۱ این سخن هنوز بر زبان پادشاه بود که آوازی از آسمان نازل شده، گفت: «ای پادشاه نَبوْکدْنَصَّر به تو گفته می‌شود که سلطنت از تو گذشته است.» 
۳۲ «و تو را از میان مردم خواهند راند و مسکن تو با حیوانات صحرا خواهد بود و تو را مثل گاوان علف خواهند خورانید و هفت زمان بر تو خواهد گذشت تا بدانی که حضرت متعال بر ممالک آدمیان حکمرانی می‌کند و آن را به هر که می‌خواهد می‌دهد.» 
۳۳ در همان ساعت این امر بر نَبوْکدْنَصَّر واقع شد و از میان مردمان رانده شده، مثل گاوان علف می‌خورد و بدنش از شبنم آسمان تر می‌شد تا مویهایش مثل پرهای عقاب بلند شد و ناخنهایش مثل چنگالهای مرغان گردید. 
۳۴ و بعد از انقضای آن ایام من که نَبوْکدْنَصَّر هستم، چشمان خود را بسوی آسمان برافراشتم و عقل من به من برگشت و حضرت متعال را متبارک خواندم و حی سرمدی را تسبیح و حمد گفتم زیرا که سلطنت او سلطنت جاودانی و ملکوت او تا ابدالآباد است. 
۳۵ و جمیع ساکنان جهان هیچ شمرده می‌شوند و با جُنُود آسمان و سکنه جهان بر وفق اراده خود عمل می‌نماید و کسی نیست که دست او را باز دارد یا او را بگوید که چه می‌کنی. 
۳۶ در همان زمان عقل من به من برگشت و به جهت جلال سلطنت من حشمت و زینتم به من باز داده شد و مشیرانم و امرایم مرا طلبیدند و بر سلطنت خود استوار گردیدم و عظمت عظیمی بر من افزوده شد. 
۳۷ الآن من که نَبوْکدْنَصَّر هستم، پادشاه آسمانها را تسبیح و تکبیر و حمد می‌گویم که تمام کارهای او حق وطریق‌های وی عدل است و کسانی که با تکبّر راه می‌روند، او قادر است که ایشان را پست نماید.

                                                                                   
دانیال-باب چهارم Daniel-04 Reviewed by جواد on یکشنبه, دی ۰۶, ۱۳۹۴ Rating: 5
All Rights Reserved by Jehovah Lord | Copyright © 2009 - 2025
Designed by , Javad Sorahi

فرم تماس

نام

ایمیل *

پیام *

با پشتیبانی Blogger.