Top Ad unit 728 × 90

JEHOVAH IS GOD

خداوند شبان من است

کلام خداوند

دوم پادشاهان-باب پنجم 2Kings-05



گوش کنید به کتب پیامبران-دوم پادشاهان-باب پنجم
شفای نعمان  

۱ و نُعْمان، سردار لشکر پادشاه اَرام، در حضور آقایش مردی بزرگ و بلند جاه بود، زیرا خداوند به وسیلة او اَرام را نجات داده بود، و آن مرد جبّار، شجاع ولی ابرص بود. 
۲ و فوجهای اَرامیان بیرون رفته، کنیزکی کوچک از زمین اسرائیل به اسیری آوردند و او در حضور زن نُعْمان خدمت می‌کرد.
۳ و به خاتون خود گفت: «کاش که آقایم در حضور نبی‌ای که در سامره است، می‌بود که او را از برصش شفا می‌داد.» 
۴ پس کسی درآمده، آقای خود را خبر داده، گفت: «کنیزی که از ولایت اسرائیل است، چنین و چنان می‌گوید.» 
۵ پس پادشاه اَرام گفت: «بیا برو و مکتوبی برای پادشاه اسرائیل می‌فرستم.» پس روانه شد و ده وزنة نقره و شش هزار مثقال طلا و ده دست لباس به دست خود گرفت. 
۶ و مکتوب را نزد پادشاه اسرائیل آورد و در آن نوشته بود که «الآن چون این مکتوب به حضورت برسد، اینک بندة خود نُعْمان را نزد تو فرستادم تا او را از برصش شفا دهی.» 
۷ اما چون پادشاه اسرائیل مکتوب را خواند لباس خود را دریده، گفت: «آیا من خدا هستم که بمیرانم و زنده کنم که این شخص نزد من فرستاده است تا کسی را از برصش شفا بخشم. پس بدانید و ببینید که او بهانه جویی از من می‌کند.» 
۸ اما چون اَلِیشَع، مرد خدا شنید که پادشاه اسرائیل لباس خود را دریده است، نزد پادشاه فرستاده، گفت: «لباس خود را چرا دریدی؟ او نزد من بیایـد تا بداند که در اسرائیل نبی‌ای هست.» 
۹ پس نُعْمان با اسبان و ارابه‌های خود آمده، نزد درِ خانة اَلِیشَع ایستاد. 
۱۰ و اَلِیشَع رسولی نزد وی فرستاده، گفت: «برو و در اُرْدنّ هفت مرتبه شست و شو نما و گوشتت به تو برگشته، طاهر خواهی شد.»
۱۱ اما نُعْمان غضبناک شده، رفت و گفت: اینک گفتم البته نزد من بیرون آمده، خواهد ایستاد و اسم خدای خود، یهُوَه را خوانده، و دست خود را بر جای برص حرکت داده، ابرص را شفا خواهد داد. 
۱۲ آیا اَبانَه و فَرْفَرْ، نهرهای دمشق، از جمیع آبهای اسرائیل بهتر نیست؟ آیا در آنها شست و شو نکنم تا طاهر شوم؟ پس برگشته، با خشم رفت. 
۱۳ اما بندگانش نزدیک آمده، او را خطاب کرده، گفتند: «ای پدر ما، اگر نبی تو را امری بزرگ گفته بود، آیا آن را بجا نمی‌آوردی؟ پس چند مرتبه زیاده چون تو را گفته است شست و شو کن و طاهر شو.» 
۱۴ پس فرود شده، هفت مرتبه در اُرْدنّ به موجب کلام مرد خدا غوطه خورد و گوشت او مثل گوشت طفل کوچک برگشته، طاهر شد. 
۱۵ پس او با تمامی جمعیت خود نزد مرد خدا مراجعت کرده، داخل شد و به حضور وی ایستاده، گفت: «اینک الآن دانسته‌ام که در تمامی زمین جُز در اسرائیل خدایی نیست. و حال تمنّا اینکه هدیه‌ای از بنده‌ات قبول فرمایی.»
۱۶ او گفت: «به حیات یهُوَه که در حضور وی ایستاده‌ام قسم که قبول نخواهم کرد.» و هر چند او را ابرام نمود که بپذیرد ابا نمود. 
۱۷ و نُعْمان گفت: اگرنه، تمنّا این که دو بارِ قاطر از خاک، به بنده‌ات داده شود زیرا که بعد از این، بنده‌ات قربانی سوختنی و ذبیحه نزد خدایان غیر نخواهد گذرانید الاّ نزد "یهُوَه". 
۱۸ اما در این امر، خداوند بندة تو را عفو فرماید که چون آقایم به خانة رِمُّون داخل شده، در آنجا سجده نماید و بر دست من تکیه کند و من در خانة رِمُّون سجده نمایم، یعنی چون در خانة رِمُّون سجده کنم، خداوند بندة تو را در این امر عفو فرماید. 
۱۹ او وی را گفت: «به سلامتی برو.» و از نزد وی اندک مسافتی برفت. 
۲۰ اما جِیحَزی که خادم اَلِیشَع مرد خدا بود گفت: «اینک آقایم از گرفتن از دست این نُعْمان اَرامی آنچه را که آورده بود، امتناع نمود. به حیات یهُوَه قسم که من از عقب او دویده، چیزی از او خواهم گرفت.» 
۲۱ پس جِیحَزی از عقب نُعْمان شتافت و چون نُعْمان او را دید که از عقبش می‌دود، از ارابة خود به استقبالش فرود آمد و گفت: «آیا سلامتی است؟» 
۲۲ او گفت: «سلامتی است. آقایم مرا فرستاده، می‌گوید: اینک الآن دو جوان از پسران انبیا از کوهستان افرایم نزد من آمده‌اند؛ تمنّا اینکه یک وزنة نقره و دو دست لباس به ایشان بدهی.» 
۲۳ نُعْمان گفت: مرحمت فرموده، دو وزنه بگیر.» پس بر او ابرام نمود تا او دو وزنة نقره را در دو کیسه با دو دست لباس بست و بر دو خادم خود نهاد تا پیش او بردند. 
۲۴ و چون به عُوفَل رسید، آنها را از دست ایشان گرفته، در خانه گذاشت وآن اشخاص را مرخص کرده، رفتند. 
۲۵ و او داخل شده، به حضور آقای خود ایستاد و اَلِیشَع وی را گفت: «ای جِیحَزی از کجا می‌آیی؟» گفت: «بنده‌ات جایی نرفته بود.» 
۲۶ اَلِیشَع وی را گفت: آیا دل من همراه تو نرفت هنگامی که آن مرد از ارابة خود به استقبال تو برگشت؟ آیا این وقت، وقت گرفتن نقره و گرفتن لباس و باغات زیتون و تاکستانها و گله‌ها و رمه‌ها و غلامان و کنیزان است؟ 
۲۷ پس بَرَصِ نُعْمان به تو و به ذریت تو تا به ابد خواهد چسبید. و از حضور وی مبروص مثل برف بیرون رفت.

                                                                                   
دوم پادشاهان-باب پنجم 2Kings-05 Reviewed by جواد on پنجشنبه, آذر ۱۹, ۱۳۹۴ Rating: 5
All Rights Reserved by Jehovah Lord | Copyright © 2009 - 2025
Designed by , Javad Sorahi

فرم تماس

نام

ایمیل *

پیام *

با پشتیبانی Blogger.