Top Ad unit 728 × 90

JEHOVAH IS GOD

خداوند شبان من است

کلام خداوند

خروج-باب سی و چهارم Exodus-34



گوش کنید به تورات مقدس-خروج-باب سی و چهارم
دو لوح جدید

۱ و خداوند به موسی گفت: دو لوح سنگی مثل اولین برای خود بتراش، و سخنانی را که بر لوح های اول بود و شکستی، بر این لوح ها خواهم نوشت. 
۲ و بامدادان حاضر شو و صبحگاهان به کوه سینا بالا بیا، و در آنجا نزد من بر قله کوه بایست. 
۳ و هیچکس با تو بالا نیاید، و هیچکس نیز در تمامی کوه دیده نشود، و گله و رمه نیز به طرف این کوه چرا نکند.
۴ پس موسی دو لوح سنگی مثل اولین تراشید و بامدادان برخاسته، به کوه سینا بالا آمد، چنانکه خداوند او را امر فرموده بود، و دو لوح سنگی را به دست خود برداشت. 
۵ و خداوند در ابر نازل شده، در آنجا با وی بایستاد، و به نام خداوند ندا درداد. 
۶ و خداوند پیش روی وی عبور کرده، ندا درداد که یهوه، یهوه، خدای رحیم و رئوف و دیرخشم و کثیر احسان و وفا؛ 
۷ نگاه دارندة رحمت برای هزاران، و آمرزندة خطا و عصیان و گناه ؛ لکن گناه را هرگز بی سزا نخواهد گذاشت، بلکه خطایای پدران را بر پسران و پسران پسران ایشان تا پشت سوم و چهارم خواهد گرفت.
۸ و موسی به زودی رو به زمین نهاده، سجده کرد. 
۹ و گفت: «ای خداوند اگر فی الحقیقه منظور نظر تو شده ام، مستدعی آنکه خداوند در میان ما بیاید، زیرا که این قوم گردن کش می باشند، پس خطا و گناه ما را بیامرز و ما را میراث خود بساز.» 
۱۰ گفت: اینک عهدی می بندم و در نظر تمامی قوم تو کارهای عجیب می کنم، که درتمامی جهان و در جمیع امتها کرده نشده باشد، و تمامی این قومی که تو در میان ایشان هستی، کار خداوند را خواهند دید، زیراکه این کاری که با تو خواهم کرد، کاری هولناک است. 
۱۱ آنچه را من امروز به تو امر می فرمایم، نگاه دار. اینک من از پیش روی تو اموریان و کنعانیان و حتیان و فرزیان و حویان و یبوسیان را خواهم راند. 
۱۲ با حذر باش که با ساکنان آن زمین که تو بدانجا می روی، عهد نبندی، مبادا در میان شما دامی باشد. 
۱۳ بلکه مذبحهای ایشان را منهدم سازید، و بتهای ایشان را بشکنید و اشیریم ایشان را قطع نمایید. 
۱۴ زنهار خدای غیر را عبادت منما، زیرا " یهُوَه " که نام او غیور است، خدای غیور است. 
۱۵ زنهار با ساکنان آن زمین عهد مبند، والاّ از عقب خدایان ایشان زنا می کنند، و نزد خدایان ایشان قربانی می گذرانند، و تو را دعوت می نمایند و از قربانی های ایشان می خوری. 
۱۶ و از دختران ایشان برای پسران خود می گیری، و چون دختران ایشان از عقب خدایان خود زنا کنند، آنگاه پسران شما را در پیروی خدایان خود مرتکب زنا خواهند نمود. 
۱۷ خدایان ریخته شده برای خویشتن مساز. 
۱۸ عید فطیر را نگاه دار، و هفت روز نان فطیر چنانکه تو را امر فرمودم، در وقت معین در ماه اَبیب بخور، زیراکه در ماه ابیب از مصر بیرون آمدی. 
۱۹ هر که رحم را گشاید، از آن من است و هر نخست زادة ذکور از مواشی تو، چه از گاو چه از گوسفند؛ 
۲۰ و برای نخست زادة الاغ، بره ای فدیه بده، و اگر فدیه ندهی، گردنش را بشکن. و هرنخست زاده ای از پسرانت را فدیه بده. و هیچکس به حضور من تهی دست حاضر نشود. 
۲۱ شش روز مشغول باش، و روز هفتمین، سَبَّت را نگاه دار. در وقت شیار و در حصاد، سَبَّت را نگاه دار. 
۲۲ و عید هفته ها را نگاه دار، یعنی عید نوبر حصاد گندم و عید جمع در تحویل سال. 
۲۳ سالی سه مرتبه همة ذکورانت به حضور خداوند یهوه، خدای اسرائیل، حاضر شوند. 
۲۴ زیرا که امتها را از پیش روی تو خواهم راند، و حدود تو را وسیع خواهم گردانید. و هنگامی که در هر سال سه مرتبه می آیی تا به حضور یهوه، خدای خود حاضر شوی، هیچکس زمین تو را طمع نخواهد کرد. 
۲۵ خون قربانی مرا با خمیرمایه مگذران، و قربانی عید فِصَح تا صبح نماند. 
۲۶ نخستین نوبر زمین خود را به خانة یهوه، خدای خود، بیاور. و بزغاله را در شیر مادرش مپز.
۲۷ و خداوند به موسی گفت: این سخنان را تو بنویس، زیرا که به حسب این سخنان، عهد با تو و با اسرائیل بسته ام.
۲۸ و چهل روز و چهل شب آنجا نزد خداوند بوده، نان نخورد و آب ننوشید و او سخنان عهد، یعنی ده کلام را بر لوحها نوشت. 
۲۹ و چون موسی از کوه سینا بزیر می آمد، و دو لوح سنگی در دست موسی بود، هنگامی که از کوه بزیر می آمد، واقع شد که موسی ندانست که به سبب گفتگوی با او پوست چهرة وی می درخشید. 
۳۰ اما هارون و جمیع بنی اسرائیل موسی را دیدند که اینک پوست چهرة او می درخشد. پس ترسیدند که نزدیک او بیایند. 
۳۱ و موسی ایشان را خواند، و هارون و همة سرداران جماعت نزد او برگشتند، و موسی بدیشان سخن گفت. 
۳۲ و بعد از آن همة بنی اسرائیل نزدیک آمدند، و آنچه خداوند در کوه سینا بدو گفته بود، بدیشان امر فرمود. 
۳۳ و چون موسی از سخن گفتن با ایشان فارغ شد، نقابی بر روی خود کشید. 
۳۴ و چون موسی به حضور خداوند داخل می شد که با وی گفتگو کند، نقاب را برمی داشت تا بیرون آمدن او. پس بیرون آمده، آنچه به وی امر شده بود، به بنی اسرائیل می گفت. 
۳۵ و بنی اسرائیل روی موسی را می دیدند که پوست چهرة او می درخشد. پس موسی نقاب را به روی خود باز می کشید، تا وقتی که برای گفتگوی او می رفت.


                                                                                   
خروج-باب سی و چهارم Exodus-34 Reviewed by جواد on جمعه, مرداد ۰۹, ۱۳۹۴ Rating: 5
All Rights Reserved by Jehovah Lord | Copyright © 2009 - 2025
Designed by , Javad Sorahi

فرم تماس

نام

ایمیل *

پیام *

با پشتیبانی Blogger.