Top Ad unit 728 × 90

JEHOVAH IS GOD

خداوند شبان من است

کلام خداوند

ایوب-باب سی و یکم Job-31



گوش کنید به سروده و حکمت-ایوب-باب سی و یکم

پاسخ‌ ایوب

۱ با چشمان خود عهد بسته‌ام، پس چگونه بر دوشیزه‌ای نظر افکنم؟ 
۲ زیرا قسمت خدا از اعلی چیست؟ و نصیب قادر مطلق، از اعلی علیین؟ 
۳ آیا آن برای شریران هلاکت نیست؟ و به جهت عاملان بدی مصیبت نی؟ 
۴ آیا او راههای مرا نمی‌بیند؟ و جمیع قدمهایم را نمی‌شمارد؟ 
۵ اگر با دروغ راه می‌رفتم یا پایهایم با فریب می‌شتابید، 
۶ مرا به میزان عدالت بسنجد، تا خدا کاملیت مرا بداند. 
۷ اگر قدمهایم از طریق آواره گردیده، و قلبم در پی چشمانم رفته، و لکه‌ای به دستهایم چسبیده باشد، 
۸ پس من کشت کنم و دیگری بخورد، و محصول من از ریشه کنده شود. 
۹ اگر قلبم به زنی فریفته شده، یا نزد در همسایه خود در کمین نشسته باشم، 
۱۰ پس زن من برای شخصی دیگر آسیا کند، و دیگران بر او خم شوند. 
۱۱ زیرا که آن قباحت می‌بود و تقصیری سزاوار حکم داوران. 
۱۲ چونکه این آتشی می‌بود که تا ابدّون می‌سوزانید، و تمامی محصول مرا از ریشه می‌کنْد، 
۱۳ اگر دعوی بنده و کنیز خود را ردّ می‌کردم، هنگامی که بر من مدّعی می‌شدند. 
۱۴ پس چون خدا به ضدّ من برخیزد، چه خواهم کرد؟ و هنگامی که تفتیش نماید، به او چه جواب خواهم داد؟
۱۵ آیا آن کس که مرا در رحم آفرید او را نیز نیافرید؟ و آیا کس واحد، ما را در رحم نسرشت؟ 
۱۶ اگر مراد مسکینان را از ایشان منع نموده باشم، و چشمان بیوه زنان را تار گردانیده، 
۱۷ اگر لقمه خود را به تنهایی خورده باشم، و یتیم از آن تناول ننموده، 
۱۸ و حال آنکه او از جوانی‌ام با من مثل پدر پرورش می‌یافت، و از بطن مادرم بیوه زن را رهبری می‌نمودم؛ 
۱۹ اگر کسی را از برهنگی هلاک دیده باشم، و مسکین را بدون پوشش؛ 
۲۰ اگر کمرهای او مرا برکت نداده باشد، و از پشم گوسفندان من گرم نشده؛ 
۲۱ اگر دست خود را بر یتیم بلند کرده باشم، هنگامی که اعانت خود را در دروازه می‌دیدم؛ 
۲۲ پس بازوی من از کتفم بیفتد، و ساعدم از قلم آن شکسته شود. 
۲۳ زیرا که هلاکت از خدا برای من ترس می‌بود و به سبب کبریایی او توانایی نداشتم، 
۲۴ اگر طلا را امید خود می‌ساختم و به زر خالص می‌گفتم تو اعتماد من هستی؛ 
۲۵ اگر از فراوانی دولت خویش شادی می‌نمودم، و از اینکه دست من بسیار کسب نموده بود؛ 
۲۶ اگر چون آفتاب می‌تابید بر آن نظر می‌کردم و بر ماه، هنگامی که با درخشندگی سیر می‌کرد، 
۲۷ و دل من خُفیةً فریفته می‌شد و دهانم دستم را می‌بوسید. 
۲۸ این نیز گناهی مستوجب قصاص می‌بود زیرا خدای متعال را منکر می‌شدم. 
۲۹ اگر از مصیبت دشمن خود شادی می‌کردم یا حینی که بلا به او عارض می‌شد وجد می‌نمودم، 
۳۰ و حال آنکه زبان خود را از گناه ورزیدن بازداشته، بر جان او لعنت را سؤال ننمودم. 
۳۱ اگر اهل خیمه من نمی‌گفتند: کیست که از گوشت او سیر نشده باشد، 
۳۲ غریب در کوچه شب را به سر نمی‌برد و در خود را به روی مسافر می‌گشودم. 
۳۳ اگر مثل آدم، تقصیر خود را می‌پوشانیدم و عصیان خویش را در سینه خود مخفی می‌ساختم، 
۳۴ از این جهت که از انبوه کثیر می‌ترسیدم و اهانت قبایل مرا هراسان می‌ساخت، پس ساکت مانده، از در خود بیرون نمی‌رفتم. 
۳۵ کاش کسی بود که مرا می‌شنید؛ اینک امضای من حاضر است. پس قادر مطلق مرا جواب دهد. و اینک کتابتی که مدّعی من نوشته است. 
۳۶ یقیناً که آن را بر دوش خود بر می‌داشتم و مثل تاج بر خود می‌بستم.
۳۷ شماره قدمهای خود را برای او بیان می‌کردم و مثل امیری به او تقرّب می‌جستم. 
۳۸ اگر زمین من بر من فریاد می‌کرد و مرزهایش با هم گریه می‌کردند، 
۳۹ اگر محصولاتش را بدون قیمت می‌خوردم و جان مالکانش را تلف می‌نمودم، 
۴۰ پس خارها به عوض گندم و کرکاس به عوض جو بروید. سخنان ایوب تمام شد.


                                                                                   
ایوب-باب سی و یکم Job-31 Reviewed by جواد on سه‌شنبه, دی ۰۱, ۱۳۹۴ Rating: 5
All Rights Reserved by Jehovah Lord | Copyright © 2009 - 2025
Designed by , Javad Sorahi

فرم تماس

نام

ایمیل *

پیام *

با پشتیبانی Blogger.