Top Ad unit 728 × 90

JEHOVAH IS GOD

خداوند شبان من است

کلام خداوند

دوم سموئیل-باب اول 2Samuel-01



گوش کنید به کتب پیامبران-دوم سموئیل-باب اول

آگاهی داود از مرگ شاؤل  

۱ و بعد از وفات شاؤل و مراجعت داود از مقاتلة عَمالَقَه، واقع شد که داود دو روز در صِقْلَغ توقف نمود. 
۲ و در روز سوم ناگاه شخصی از نزد شاؤل با لباس دریده و خاک بر سرش ریخته از لشکر آمد، و چون نزد داود رسید، به زمین افتاده، تعظیم نمود. 
۳ و داود وی را گفت: «از کجا آمدی؟» او در جواب وی گفت: «از لشکر اسرائیل فرار کرده‌ام.» 
۴ داود وی را گفت: «مرا خبر بده که کار چگونه شده است.» او گفت: «قوم از جنگ فرار کردند و بسیاری از قوم نیز افتادند و مُردند، و هم شاؤل و پسرش، یوناتان، مُردند.» 
۵ پس داود به جوانی که او را مخبر ساخته بود، گفت: «چگونه دانستی که شاؤل و پسرش یوناتان مرده‌اند.» 
۶ و جوانی که او را مخبر ساخته بود، گفت: اتفاقاً مرا در کوه جِلْبُوع گذر افتاد و اینک شاؤل بر نیزه خود تکیه می‌نمود، و اینک ارابه‌ها و سوارانْ او را به سختی تعاقب می‌کردند. 
۷ و به عقب نگریسته، مرا دید و مرا خواند و جواب دادم، لبّیک. 
۸ او مرا گفت: تو کیستی؟ وی را گفتم: عمالیقی هستم. 
۹ او به من گفت: تمنّا اینکه بر من بایستی و مرا بکشی زیرا که پریشانی مرا در گرفته است چونکه تمام جانم تا بحال در من است. 
۱۰ پس بر او ایستاده، او را کشتم زیرا دانستم که بعد از افتادنش زنده نخواهد ماند و تاجی که بر سرش و بازوبندی که بر بازویش بود، گرفته، آنها را اینجا نزد آقایم آوردم.
۱۱ آنگاه داود جامة خود را گرفته، آن را درید و تمامی کسانی که همراهش بودند، چنین کردند. 
۱۲ و برای شاؤل و پسرش، یوناتان، و برای قوم خداوند و خاندان اسرائیل ماتم گرفتند و گریه کردند، و تا شام روزه داشتند، زیرا که به دم شمشیر افتاده بودند. 
۱۳ و داود به جوانی که او را مخبر ساخت، گفت: «تو از کجا هستی؟» او گفت: «من پسر مرد غریب عمالیقی هستم.» 
۱۴ داود وی را گفت: «چگونه نترسیدی که دست خود را بلند کرده، مسیح خداوند را هلاک ساختی؟» 
۱۵ آنگاه داود یکی از خادمان خود را طلبیده، گفت: «نزدیک آمده، او را بکش.» پس او را زد که مرد. 
۱۶ و داود او را گفت: «خونت بر سر خودت باشد زیرا که دهانت بر تو شهادت داده، گفت که من مسیح خداوند را کشتم.»

سوگواری داود  

۱۷ و داود این مرثیه را دربارة شاؤل و پسرش یوناتان انشا کرد. 
۱۸ و امر فرمود که نشید قوس را به بنی یهودا تعلیم دهند. اینک در سِفْر یاشَر مکتوب است: 
۱۹ زیبایی تو ای اسرائیل در مکانهای بلندت کشته شد. جباران چگونه افتادند. 
۲۰ در جَتّ اطلاع ندهید و در کوچه‌های اَشْقَلُون خبر مرسانید، مبادا دختران فلسطینیان شادی کنند. و مبادا دختران نامختونان وجد نمایند. 
۲۱ ای کوههای جِلْبُوع، شبنم و باران بر شما نبارد، و نه از کشتزارهایت هدایا بشود، زیرا در آنجا سپر جباران دور انداخته شد، سپر شاؤل که گویا به روغن مسح نشده بود. 
۲۲ از خون کشتگان و از پیه جباران، کمان یوناتان برنگردید و شمشیر شاؤل تهی برنگشت. 
۲۳ شاؤل و یوناتان در حیات خویش محبوب نازنین بودند، و در موت خود از یکدیگر جدا نشدند. از عقابها تیز پرتر و از شیران تواناتر بودند. 
۲۴ ای دختران اسرائیل برای شاؤل گریه کنید که شما را به قرمز و نفایس ملبس می‌ساخت و زیورهای طلا بر لباس شما می‌گذاشت. 
۲۵ شجاعان در معرض جنگ چگونه افتادند؟ ای یوناتان بر مکان‌های بلند خود کشته شدی. 
۲۶ ای برادر من یوناتان برای تو دلتنگ شده‌ام. برای من بسیار نازنین بودی. محبت تو با من عجیب‌تر از محبت زنان بود. 
۲۷ جبّاران چگونه افتادند و چگونه اسلحة جنگ تلف شد؟

دوم سموئیل-باب اول 2Samuel-01 Reviewed by جواد on دوشنبه, آذر ۱۶, ۱۳۹۴ Rating: 5
All Rights Reserved by Jehovah Lord | Copyright © 2009 - 2025
Designed by , Javad Sorahi

فرم تماس

نام

ایمیل *

پیام *

با پشتیبانی Blogger.