حزقیال ( Ezekiel )
حزقیال نام یکی از انبیای بزرگ و پسر بوزی که یکی از کاهنان و از نسل صادوق کاهن بوده است، حزقیال در سال ۶۲۷ قبل از میلاد ولادت یافت و در سن سیسالگی، کاهن اورشلیم شد.
در دوران پادشاهی یهُویاكین بر اسرائیل، اورشلیم توسط نَبُوكَدْنَصَّر پادشاه بابل در هشتمین سال سلطنتش، محاصره و تسخیر گردید. نَبُوكَدْنَصَّر، یهُویاكین و تمامیاسرائیلیان به غیر از مسکینان را به اسارت به بابل برد، وحزقیال نیز همراه با یهویاکین در بین اسیران بودند. ( حدود ۵۹۷ قبل از میلاد)

حزقیال كاهنی بود كه با یهودیهای تبعیدی، در محلی به نام به تَلَّ اَبِیب، كنار رود خابور در بابل زندگی میكرد.
وی در بابل دارای خانه و همسر بوده و در نهمین سال تبعیدش، همسر خود را بصورت ناگهانی و غیر قابل پیش بینی از دست میدهد.
حزقیال از مقام والا و برجستهای در بین یهودیان در تبعید برخوردار بوده و اغلب بزرگان یهود جهت مشورت به نزد او میرفتند.
اولین نبوت وی همزمان با پنجمین سال اسارت یهُویاكین در بابل بوده است.
همزمان با حزقیال دو نبی دیگر نیز در میان قوم نبوت میکردند، دانیال نیز توسط نَبُوكَدْنَصَّر به اسارت برده شده و در دربار او خدمت میکرد.
ارمیا، نبی دیگری که پس از حمله کلدانیان، نبوکدنصر دستور داد که وی را از زندان آزاد کنند وارمیا پس از آزادی با سایر یهودیان در اسرائیل باقی ماند و در یهودا به خدمت مشغول بود.
حزقیال مدت بیست و دو سال به خدمت نبوت در میان قوم یهود مشغول بود و کتاب وی در رتبه سوم از چهار کتاب نبوتی قرار دارد.
نبوتهای وی در مورد اعمال قوم اسرائیل که سبب اسارت آنان شده بود، میباشد، و در انتها امید برای نجات آنها با گوش سپردن و انجام دادن فرامین خداوند است و سرانجام سبب روی برگرداندن قوم اسرائیل از بت پرستی گردید.
از تاریخ و چگونگی درگذشت حزقیال اطلاعاتی در دست نیست. اما گفته میشود مقبره وی در نزدیکی بغداد، در محلی به نام کِفیل قرار دارد.
از حزقیال با عناوین پدر یهود ( عبری:אבא של יהודים )، پسر انسان ( عبری:ילד של איש) و تسلیدهنده اسرائیل ( عبری:עמת ) نیز نام برده می شود.
کتاب درباره سه موضوع اصلی است :
۱) داوری برای اسراییل
۲) داوری برای امتها
۳) آمرزش گناهان اسراییل
کتاب با رویای حزقیال شروع میشود. در این رویا خداوند سوار بر عرش خود به حزقیال ظاهر میشود.
کالسکه خدا دارای چهار جانور زنده است که هر یک دارای چهار چهره (یک مرد، یک شیر، یک عقاب و یک گاو) و چهار بال هستند. در کنار هر یک از آنها چرخی درون چرخ قرار دارد.
خداوند یهوه به حزقیال دستور میدهد که پیامبری برای اسراییل باشد. سپس کتاب با قضاوت بر یهودا و اورشلیم و سپس با قضاوت بر امتها ادامه میابد.
خدا وعده نابودی امتهایی که علیه خدا قیام کردند را میدهد.
در قسمت بعدی کتاب خداوند وعده میدهد که آوارگی اسراییل در بابل تمام شده و شهر جدیدی ساخته خواهد شد.
معبد دوباره ساخته شده و اسراییلیان آمرزش خواهند یافت.
بعضی قسمتهای مهم این کتاب عبارتند از :
رویای عرش خداوند که حزقیال خدا را سوار بر عرش خود میبیند به همراه فرشته هایی که عرش او را حمل میکنند.
رویای معبد سلیمان ، حزقیال میبیند که خدا چگونه از معبد سلیمان خارج میشود زیرا مردم اسراییل به پرستش خدایانی غیر از یهوه روی آوردند.
دره استخوانهای خشک، که در آن حزقیال میبیند که چگونه خداوند مرده را دوباره زنده خواهد کرد.
نابودی جوج و ماجوج که در آن حزقیال میبیند که چگونه دشمنان اسراییل نابود خواهند شد و صلح برقرار خواهد گردید.
دره استخوانهای خشک، که در آن حزقیال میبیند که چگونه خداوند مرده را دوباره زنده خواهد کرد.
رویای معبد نهایی، که در آن حزقیال میبیند که چگونه یک معبد سوم در اورشلیم ساخته میشود و شکینای خداوند دوباره به میان اسراییل بازمیگردد.
منابع کتاب مقدس:
حزقیال باب ۱ ، ۳ ، ۸ ، ۱۱ ، ۱۴ ، ۲۰ ، ۲۴ ، ۲۸ ، ۲۹ و ۳۳ - پادشاهان دوم باب ۲۴ - دانیال باب ۱ - ارمیا باب ۳۹
حزقیال باب ۱ آیه ۱ تا ۳
۱ و در روز پنجم ماه چهارم سال سیام، چونمن در میان اسیران نزد نهر خابور بودم، واقع شد كه آسمان گشوده گردید و رؤیاهای خدا را دیدم. ۲ در پنجم آن ماه كه سال پنجم اسیری یهویاكین پادشاه بود، ۳ كلام یهوه بر حزقیال بن بوزی كاهن نزد نهر خابور در زمین كلدانیان نازل شد و دست خداوند در آنجا بر او بود.
حزقیال باب ۳۳ آیه ۲۱
۲۱ و در روز پنجم ماه دهم از سال دوازدهم اسیری ما واقع شد كه كسی كه از اورشلیم فرار كرده بود نزد من آمده، خبر داد كه شهر تسخیر شده است.
پادشاهان دوم باب ۲۴ آیه ۱۴ تا ۱۶
و جمیع ساكنان اورشلیم و جمیع سرداران و جمیع مردان جنگی را كه دههزار نفر بودند، اسیر ساخته، برد و جمیع صنعتگران و آهنگران را نیز، چنانكه سوای مسكینان، اهل زمین كسی باقی نماند. ۱۵ و یهُویاكین را به بابل برد و مادر پادشاه و زنان پادشاه و خواجه سرایانش و بزرگان زمین را اسیر ساخت و ایشان را از اورشلیم به بابل برد. ۱۶ و تمامیمردان جنگی، یعنی هفت هزار نفر و یك هزار نفر از صنعتگران و آهنگران را كه جمیع ایشان، قوی و جنگآزموده بودند، پادشاه بابل، ایشان را به بابل به اسیری برد.
حزقیال باب ۳ آیه ۱۵
۱۵ پس به تَلَّ اَبِیب نزد اسیرانی كه نزد نهر خابور ساكن بودند، رسیدم و در مكانی كه ایشان نشسته بودند، در آنجا به میان ایشان هفت روز متحیر نشستم.
حزقیال باب ۸ آیه ۱
۱ و در سال ششم در روز پنجم از ماه ششم،چون من در خانه خود نشسته بودم و مشایخ یهودا پیش من نشسته بودند، آنگاه دستخداوند یهوه در آنجا بر من فرود آمد.
حزقیال باب ۱۱ آیه ۲۵
۲۵ و تمامیكلام خداوند را كه به من نشان داده بود، برای اسیران بیان كردم.
حزقیال باب ۱۴ آیه ۱۱
و كسانی چند از مشایخ اسرائیل نزد من آمده، پیش رویم نشستند.
حزقیال باب ۲۰ آیه ۱
۱ و در روز دهم ماه پنجم از سال هفتمبعضی از مشایخ اسرائیل به جهت طلبیدن خداوند آمدند و پیش من نشستند.
حزقیال باب ۲۴ آیه ۱۶ تا ۱۸
۱۶ «ای پسر انسان اینك من آرزوی چشمانت را بَغْتَةً از تو خواهم گرفت. ماتم و گریه منما و اشك از چشمت جاری نشود. ۱۷ آه بكش و خاموش شو و برای مرده ماتم مگیر. بلكه عمامه بر سرت بپیچ و كفش به پایت بكن و شاربهایت را مپوشان و طعام مرده را مخور.» ۱۸ پس بامدادان با قوم تكلّم نمودم و وقت عصر زن من مُرد و صبحگاهان به نهجی كه مأمور شده بودم عمل نمودم.
حزقیال باب ۱۴ آیه ۱۴
اگر چه این سه مرد یعنی نوح و دانیال و ایوب در آن باشند، خداوند یهوه میگوید كه ایشان (فقط) جانهای خود را به عدالت خویش خواهند رهانید.
حزقیال باب ۲۸ آیه ۳
۳ اینك تو از دانیال حكیمتر هستی و هیچ سرّی از تو مخفی نیست؟
دانیال باب ۱ آیه ۶ تا ۷
و در میان ایشان دانیال و حَنَنْیا و میشائیل و عَزَرْیا از بنییهودا بودند. ۷ و رئیس خواجه سرایان نامها به ایشان نهاد، اما دانیال را به بَلْطَشَصَّر و حَنَنْیا را به شَدْرَك و میشائیل را به میشَك و عَزَرْیا را به عَبْدْنَغُو مسمیساخت.
ارمیا باب ۳۹ آیه ۱۱ تا ۱۴
و نبوكدرصّر پادشاه بابل درباره ارمیا به نبوزردان رئیس جلاّدان امر فرموده، گفت: ۱۲ «اورا بگیر و به او نیك متوجه شده، هیچ اذیتی به وی مرسان بلكه هر چه به تو بگوید برایش بعمل آور.» ۱۳ پس نبوزردان رئیس جلاّدان و نَبُوشَزْبان رئیس خواجه سرایان و نَرْجَل شَرأصَر رئیس مجوسیان و سایر سروران پادشاه بابل فرستادند ۱۴ و ارسال نموده، ارمیا را از صحن زندان برداشتند و او را به جَدَلْیا ابن اَخیقام بن شافان سپردند تا او را به خانه خود ببرد. پس در میان قوم ساكن شد.
حزقیال باب ۲۹ آیه ۱۷
و جمیع ساكنان اورشلیم و جمیع سرداران و جمیع مردان جنگی را كه دههزار نفر بودند، اسیر ساخته، برد و جمیع صنعتگران و آهنگران را نیز، چنانكه سوای مسكینان، اهل زمین كسی باقی نماند. ۱۵ و یهُویاكین را به بابل برد و مادر پادشاه و زنان پادشاه و خواجه سرایانش و بزرگان زمین را اسیر ساخت و ایشان را از اورشلیم به بابل برد. ۱۶ و تمامیمردان جنگی، یعنی هفت هزار نفر و یك هزار نفر از صنعتگران و آهنگران را كه جمیع ایشان، قوی و جنگآزموده بودند، پادشاه بابل، ایشان را به بابل به اسیری برد.
حزقیال باب ۱۴ آیه ۱۱
۱ و در روز دهم ماه پنجم از سال هفتمبعضی از مشایخ اسرائیل به جهت طلبیدن خداوند آمدند و پیش من نشستند.
اگر چه این سه مرد یعنی نوح و دانیال و ایوب در آن باشند، خداوند یهوه میگوید كه ایشان (فقط) جانهای خود را به عدالت خویش خواهند رهانید.
و در میان ایشان دانیال و حَنَنْیا و میشائیل و عَزَرْیا از بنییهودا بودند. ۷ و رئیس خواجه سرایان نامها به ایشان نهاد، اما دانیال را به بَلْطَشَصَّر و حَنَنْیا را به شَدْرَك و میشائیل را به میشَك و عَزَرْیا را به عَبْدْنَغُو مسمیساخت.
و نبوكدرصّر پادشاه بابل درباره ارمیا به نبوزردان رئیس جلاّدان امر فرموده، گفت: ۱۲ «اورا بگیر و به او نیك متوجه شده، هیچ اذیتی به وی مرسان بلكه هر چه به تو بگوید برایش بعمل آور.» ۱۳ پس نبوزردان رئیس جلاّدان و نَبُوشَزْبان رئیس خواجه سرایان و نَرْجَل شَرأصَر رئیس مجوسیان و سایر سروران پادشاه بابل فرستادند ۱۴ و ارسال نموده، ارمیا را از صحن زندان برداشتند و او را به جَدَلْیا ابن اَخیقام بن شافان سپردند تا او را به خانه خود ببرد. پس در میان قوم ساكن شد.
حزقیال باب ۲۹ آیه ۱۷
حزقیال ( Ezekiel )
Reviewed by جواد
on
یکشنبه, اسفند ۰۳, ۱۳۹۳
Rating:
