یعقوب پسر زبدی ( James , Son of Zebedee )
نام یکی از دوازده رسولان است و معروف به یعقوب پسر زِبِدی بوده است.
ارتباط خانوادگی
رسالت

نماد
منابع کتاب مقدس:
متی باب ۴ ، ۱۰ ، ۲۰ ، ۲۶ و ۲۷ - یوحنا باب ۱۹ و ۲۱ - مرقس باب ۱ ، ۳ ، ۵ ، ۱۰ ، ۱۳ ، ۱۴ و ۱۵ - لوقا باب ۵ ، ۶ ، ۸ و ۹ - اعمال باب ۱ و ۱۲
لوقا باب ۵ آیه ۱۰
۱۰ و هم چنین نیز بر یعقوب و یوحنا پسران زبدی که شریک شمعون بودند. عیسی به شمعون گفت: “مترس. پس از این مردم را صید خواهی کرد.”
متی باب ۲۷ آیه ۵۶
۵۶ که از آن جمله، مریم مجْدَلیه بود و مریم مادر یعقوب و یوشاء و مادر پسران زِبِدی.
مرقس باب ۱۵ آیه ۴۰
۴۰ و زنی چند از دور نظر میکردند که از آنجمله مریم مجدلیه بود و مریم مادر یعقوبِ کوچک و مادر یوشا و سالومه،
یوحنا باب ۱۹ آیه ۲۵
۲۵ و پای صلیب عیسی، مادر او و خواهر مادرش، مریم زن کلوپا و مریم مجدلیه ایستاده بودند.
متی باب ۴ آیه ۱۸ تا ۲۲
۱۸ و چون عیسی به كناره دریای جلیل میخرامید، دو برادر یعنی شمعون مسمی به پطرس و برادرش اندریاس را دید كه دامی در دریا میاندازند، زیرا صیاد بودند ۱۹ بدیشان گفت: «از عقب من آیید تا شما را صیاد مردم گردانم.» ۲۰ در ساعت دامها را گذارده، از عقب اوروانه شدند. ۲۱ و چون از آنجا گذشت، دو برادر دیگر یعنی یعقوب، پسر زِبِدی و برادرش یوحنّا را دید كه در كشتی با پدر خویش زِبِدی، دامهای خود را اصلاح میكنند؛ ایشان را نیز دعوت نمود. ۲۲ در حال، كشتی و پدر خود را ترک كرده، از عقب او روانه شدند.
مرقس باب ۱ آیه ۱۶ تا ۲۰
۱۶ و چون به کناره دریای جلیل میگشت،شمعون و برادرش اندریاس را دید که دامی در دریا میاندازند زیرا که صیاد بودند. ۱۷ عیسی ایشان را گفت: “از عقب من آیید که شما را صیاد مردم گردانم.” ۱۸ بیتأمّل دامهای خود را گذارده، از پی او روانه شدند. ۱۹ و از آنجا قدری پیشتر رفته، یعقوب بن زِبِدی و برادرش یوحنّا را دید که در کشتی دامهای خود را اصلاح میکنند. ۲۰ در حال ایشان را دعوت نمود. پس پدر خود زِبِدی را با مزدوران در کشتی گذارده، از عقب وی روانه شدند.
لوقا باب ۵ آیه ۱ تا ۱۱
۱ و هنگامـی کـه گروهـی بــر وی ازدحـاممینمودند تا کلام خدا را بشنوند، او به کنار دریاچه جنیسارت ایستاده بود. ۲ و دو زورق را در کنار دریاچه ایستاده دید که صیادان از آنها بیرون آمده، دامهای خود را شست و شو مینمودند. ۳ پس به یکی از آن دو زورق که مال شمعون بود سوار شده، از او درخواست نمود که از خشکی اندکی دور ببرد. پس در زورق نشسته، مردم را تعلیم میداد. ۴ و چون از سخن گفتن فارغ شد، به شمعون گفت: “به میانه دریاچه بران و دامهای خود را برای شکار بیندازید.” ۵ شمعون در جواب وی گفت: “ای استاد، تمام شب را رنج برده چیزی نگرفتیم، لیکن به حکم تو، دام را خواهیم انداخت.” ۶ و چون چنین کردند، مقداری کثیر از ماهی صید کردند، چنانکه نزدیک بود دام ایشان گسسته شود. ۷ و به رفقای خود که در زورق دیگر بودند اشاره کردند که آمده ایشان را امداد کنند. پس آمده هر دو زورق را پر کردند بقسمی که نزدیک بود غرق شوند. ۸ شمعون پطرس چون این را بدید، بر پایهای عیسی افتاده، گفت: “ای خداوند از من دور شوزیرا مردی گناهکارم.” ۹ چونکه بهسبب صید ماهی که کرده بودند، دهشت بر او و همه رفقای وی مستولی شده بود. ۱۰ و هم چنین نیز بر یعقوب و یوحنا پسران زبدی که شریک شمعون بودند. عیسی به شمعون گفت: “مترس. پس از این مردم را صید خواهی کرد.” ۱۱ پس چون زورقها را به کنار آوردند، همه را ترک کرده، از عقب او روانه شدند.
متی باب ۱۰ آیه ۲
۲ و نامهای دوازده رسول این است: اوّل شمعون معروف به پطرس و برادرش اندریاس؛ یعقوببن زبدی و برادرش یوحنا؛
لوقا باب ۶ آیه ۱۴
۱۴ یعنی شمعون که او را پطرس نیز نام نهاد و برادرش اندریاس، یعقوب و یوحنا، فیلپس و برتولما،
مرقس باب ۳ آیه ۱۷
۱۷ و یعقوب پسر زِبِدی و یوحنّا برادر یعقوب؛ این هر دو را بُوْانَرجَسْ یعنـی پسـران رعد نام گذارد.
اعمال باب ۱ آیه ۱۳
۱۳ و چون داخل شدند، به بالاخانهای برآمدند که در آنجا پطرس و یوحنا و یعقوب و اَندریاس و فیلپس و توما و برتولما و متی و یعقوب بن حلفی و شمعون غیور و یهودای برادر یعقوب مقیم بودند.
مرقس باب ۵ آیه ۳۷
۳۷ و جز پطرس و یعقوب و یوحنّا برادر یعقوب، هیچ کس را اجازت نداد که از عقب او بیایند.
لوقا باب ۸ آیه ۵۱
۵۱ و چون داخل خانه شد، جز پطرس و یوحنا و یعقوب و پدر و مادر دختر، هیچکس را نگذاشت که به اندرون آید.
مرقس باب ۱۳ آیه ۱ تا ۴
۱ و چون او از هیکل بیرون میرفت، یکی از شاگردانش بدو گفت: “ای استاد ملاحظه فرما چه نوع سنگها و چه عمارتهااست!” ۲ عیسی در جواب وی گفت: “آیا این عمارتهای عظیمه را مینگری؟ بدان که سنگی بر سنگی گذارده نخواهد شد، مگر آنکه به زیر افکنده شود!” ۳ و چون او بر کوه زیتون، مقابل هیکل نشسته بود، پطرس و یعقوب و یوحنا و اندریاس سِرا از وی پرسیدند: ۴ “ما را خبر بده که این امور کی واقع میشود و علامت نزدیک شدن این امور چیست؟”
لوقا باب ۹ آیه ۲۸ تا ۳۱
۲۸ و از این کلام قریب به هشت روز گذشته بود که پطرس و یوحنا و یعقوب را برداشته، بر فراز کوهی برآمد تا دعا کند. ۲۹ و چون دعا میکرد، هیأت چهره او متبدل گشت و لباس او سفید و درخشان شد. ۳۰ که ناگاه دو مرد یعنی موسی و الیاس با وی ملاقات کردند. ۳۱ و به هیأت جلالی ظاهر شده، درباره رحلت او که میبایست به زودی در اورشلیم واقع شود، گفتگو میکردند.
متی باب ۲۶ آیه ۳۶ تا ۴۶
۳۶ آنگاه عیسی با ایشان به موضعی که مسمی به جتسیمانی بود رسیده، به شاگردان خود گفت: «در اینجا بنشینید تا من رفته، در آنجا دعا کنم.» ۳۷ و پطرس و دو پسر زِبِدی را برداشته، بینهایت غمگین و دردناک شد. ۳۸ پس بدیشان گفت: «نفْس من از غایت الم مشرف به موت شده است. در اینجا مانده با من بیدار باشید.» ۳۹ پس قدری پیش رفته، به روی در افتاد و دعا کرده، گفت: «ای پدر من، اگر ممکن باشد این پیاله از من بگذرد؛ لیکن نه به خواهش من، بلکه به اراده تو.» ۴۰ و نزد شاگردان خود آمده، ایشان را در خواب یافت. و به پطرس گفت: «آیا همچنین نمیتوانستید یک ساعت با من بیدار باشید؟ ۴۱ بیدار باشید و دعا کنید تا در معرض آزمایش نیفتید! روح راغب است، لیکن جسم ناتوان.» ۴۲ و بار دیگر رفته، باز دعا نموده، گفت: «ای پدر من، اگر ممکن نباشد که این پیاله بدون نوشیدن از من بگذرد، آنچه اراده تو است بشود.» ۴۳ و آمده، باز ایشان را در خواب یافت زیرا که چشمان ایشان سنگین شده بود. ۴۴ پس ایشان را ترک کرده، رفت و دفعه سوم به همـان کلام دعـا کرد. ۴۵ آنگاه نـزد شاگردان آمده، بدیشان گفت: «مابقی را بخوابید و استراحت کنید. الحال ساعت رسیده است که پسر انسان به دست گناهکاران تسلیم شود. ۴۶ برخیزیـد برویم. اینک تسلیم کننـده مننزدیک است! »
مرقس باب ۱۴ آیه ۳۲ تا ۴۲
۳۲ و چون به موضعی که جتسیمانی نام داشت رسیدند، به شاگردان خود گفت: “در اینجا بنشینید تا دعا کنم.” ۳۳ و پطرس و یعقوب و یوحنا را همراه برداشته، مضطرب و دلتنگ گردید ۳۴ و بدیشان گفت: “نفس من از حزن، مشرف بر موت شد. اینجا بمانید و بیدار باشید.” ۳۵ و قدری پیشتر رفته، به روی بر زمین افتاد و دعا کرد تا اگر ممکن باشد آن ساعت از او بگذرد. ۳۶ پس گفت: “یا اَبا پدر، همه چیز نزد تو ممکن است. این پیاله را از من بگذران، لیکن نه به خواهش من بلکه به اراده تو.” ۳۷ پس چون آمد، ایشان را در خواب دیده، پطرس را گفت: “ای شمعون، در خواب هستی؟ آیا نمیتوانستی یک ساعت بیدار باشی؟ ۳۸ بیدار باشید و دعا کنید تا در آزمایش نیفتید. روح البته راغب است لیکن جسم ناتوان.” ۳۹ و باز رفته، به همان کلام دعا نمود. ۴۰ و نیز برگشته، ایشان را در خواب یافت زیرا که چشمان ایشان سنگین شده بود و ندانستند او را چه جواب دهند. ۴۱ و مرتبه سوم آمده، بدیشان گفت: “مابقی را بخوابید و استراحت کنید. کافی است! ساعت رسیده است. اینک پسر انسان به دستهای گناهکاران تسلیممیشود. ۴۲ برخیزید برویم که اکنون تسلیم کننده من نزدیک شد.”
لوقا باب ۹ آیه ۵۱ تا ۵۵
۵۱ و چون روزهای صعود او نزدیک میشد، روی خود را به عزم ثابت بهسوی اورشلیم نهاد. ۵۲ پس رسولان پیش از خود فرستاده، ایشان رفته به بلدی از بلاد سامریان وارد گشتند تا برای او تدارک بینند. ۵۳ اما او را جای ندادند از آن رو که عازم اورشلیم میبود. ۵۴ و چون شاگردان او، یعقوب و یوحنا این را دیدند گفتند: “ای خداوندآیا میخواهی بگوییم که آتش از آسمان باریده، اینها را فرو گیرد چنانکه الیاس نیز کرد؟” ۵۵ آنگاه روی گردانیده بدیشان گفت: “نمیدانید که شما از کدام نوع روح هستید.
مرقس باب ۳ آیه ۱۷
۱۷ و یعقوب پسر زِبِدی و یوحنّا برادر یعقوب؛ این هر دو را بُوْانَرجَسْ یعنـی پسـران رعد نام گذارد.
مرقس باب ۱۰ آیه ۳۲ تا ۳۷
۳۲ و چون در راه بهسوی اورشلیم میرفتند و عیسی در جلو ایشان میخرامید، در حیرت افتادند و چون از عقب او میرفتند، ترس بر ایشان مستولی شد. آنگاه آن دوازده را باز به کنار کشیده، شروع کرد به اطّلاع دادن به ایشان از آنچه بر وی وارد میشد، ۳۳ که “اینک به اورشلیم میرویم و پسر انسان به دست روسای کهَنه و کاتبان تسلیم شود و بر وی فتوای قتل دهند و او را به امتها سپارند، ۳۴ و بر وی سخریه نموده، تازیانهاش زنند و آب دهان بر وی افکنده، او را خواهند کشت و روز سوم خواهد برخاست.” ۳۵ آنگاه یعقوب و یوحنا دو پسر زِبِدی نزد وی آمده، گفتند: “ای استاد، میخواهیم آنچه از تو سوال کنیم برای ما بکنی.” ۳۶ ایشان را گفت: “چه میخواهید برای شما بکنم؟” ۳۷ گفتند: “به ما عطا فرما که یکی به طرف راست و دیگری بر چپ تو در جلال تو بنشینیم.”
متی باب ۲۰ آیه ۲۰ تا ۲۸
۲۰ آنگاه مادر دو پسر زِبِدی با پسران خود نزد وی آمده و پرستش نموده، از او چیزی درخواست کرد. ۲۱ بدو گفت: «چه خواهشداری؟» گفت: «بفرما تا این دو پسر من در ملکوت تو، یکی بر دست راست و دیگری بر دست چپ تو بنشینند.» ۲۲ عیسی در جواب گفت: «نمیدانید چه میخواهید. آیا میتوانید از آن کاسهای که من مینوشم، بنوشید و تعمیدی را که من مییابم، بیابید؟» بدو گفتند: «میتوانیم.» ۲۳ ایشان را گفت: «البته از کاسه من خواهید نوشید و تعمیدی را که من مییابم، خواهید یافت. لیکن نشستن به دست راست و چپ من، از آن من نیست که بدهم، مگر به کسانی که از جانب پدرم برای ایشان مهیا شده است. » ۲۴ اما چون آن ده شاگرد شنیدند، بر آن دو برادر به دل رنجیدند ۲۵ عیسی ایشان را پیش طلبیده، گفت: «آگاه هستید که حکام امتها بر ایشان سروری میکنند و رؤسا بر ایشان مسلّطند. ۲۶ لیکن در میان شما چنین نخواهد بود، بلکه هر که در میان شما میخواهد بزرگ گردد، خادم شما باشد. ۲۷ و هر که میخواهد در میان شما مقدم بـود، غلام شما باشد. ۲۸ چنانکه پسر انسان نیامد تا مخدوم شود بلکه تا خدمت کند و جان خود را در راه بسیاری فدا سازد. »
مرقس باب ۱۰ آیه ۴۰
۴۰ لیکن نشستن به دست راست و چپ من از آنِ من نیست که بدهم جز آنانی را که از بهر ایشان مهیا شده است.”
یوحنا باب ۲۱ آیه ۱ تا ۱۴
۱ بعد از آن عیسی باز خود را در کنارهدریای طبریه، به شاگردان ظاهر ساخت و بر اینطور نمودار گشت: ۲ شمعون پطرس و تومای معروف به توأم و نتنائیل که از قانای جلیل بود و دو پسر زبدی و دو نفر دیگر از شاگردان او جمع بودند. ۳ شمعون پطرس به ایشان گفت:”میروم تا صید ماهی کنم.” به او گفتند: “مانیز با تو میآییم.” پس بیرون آمده، به کشتی سوار شدند و در آن شب چیزی نگرفتند. ۴ و چون صبح شد، عیسی بر ساحل ایستاده بود لیکن شاگردان ندانستند که عیسی است. ۵ عیسی بدیشان گفت: “ای بچهها نزد شما خوراکی هست؟” به او جواب دادند که “نی.” ۶ بدیشان گفت: “دام را به طرف راست کشتی بیندازید که خواهید یافت.” پس انداختند و از کثرت ماهی نتوانستند آن را بکشند. ۷ پس آن شاگردی که عیسی او را محبت مینمود به پطرس گفت: “خداوند است.” چون شمعون پطرس شنید که خداوند است، جامه خود را به خویشتن پیچید چونکه برهنه بود و خود را در دریا انداخت. ۸ اما شاگردان دیگر در زورق آمدند زیرا از خشکی دور نبودند، مگر قریب به دویست ذراع و دام ماهی را میکشیدند. ۹ پس چون به خشکی آمدند، آتشی افروخته و ماهی بر آن گذارده و نان دیدند. ۱۰ عیسی بدیشان گفت: “از ماهیای که الان گرفتهاید، بیاورید.” ۱۱ پس شمعون پطرس رفت و دام را بر زمین کشید، پر از صد و پنجاه و سه ماهی بزرگ و با وجودی که اینقدر بود، دام پاره نشد. ۱۲ عیسی بدیشان گفت: “بیایید بخورید.” ولی احدی از شاگردان جرأت نکرد که از او بپرسد “تو کیستی”، زیرا میدانستند که خداوند است. ۱۳ آنگاه عیسی آمد و نان را گرفته، بدیشان داد و همچنین ماهی را. ۱۴ و این مرتبه سوم بود که عیسی بعد از برخاستن از مردگان، خود را به شاگردان ظاهر کرد.
اعمال باب ۱۲ آیه ۱ تا ۲
۱ و در آن زمان هیرودیس پادشاه، دستتطاول بر بعضی از کلیسا دراز کرد ۲ و یعقوب برادر یوحنا را به شمشیر کشت.
یعقوب James
به معنای" گیرنده پاشنه پا " می باشد.
نام پدر او زِبِدی و نام مادرش سالومه و برادر یوحنای رسول بوده است. نام وی معمولا قبل از برادرش یوحنا آمده است و یوحنا معمولا «برادر یعقوب » نامیده شده است که دلالت بر آن دارد که یعقوب برادر بزرگتر بوده است. نام مادر وی به احتمال زیاد سالومه، خواهر مریم، مادر عیسی می باشد، اما این مورد توسط بعضی ها با تردید نگاه کرده می شود. شغل وی ماهیگیری و همراه با پدر و برادرش به تجارت ماهی می پرداخته است. او در ماهیگیری با پطرس و اندریاس نیز شریک بوده است. تعداد قایقها و افرادی که برای آنها کار می کرده اند، نشان بر آن دارد که آنها دارای موسسه ماهیگیری شایان توجهی بوده اند.
خوانده شدناولین خوانده شدن یعقوب توسط عیسی، زمانی رخ داد که وی در کنار دریای جلیل قدم می زد. یعقوب با برادرش در قایق پدرشان مشغول تعمیر تور ماهیگیری بودند که عیسی از آنها خواست به دنبال او بروند و آنها قایق را فورا ترک کرده و به دنبال عیسی رفتند. در اناجیل لوقا و یوحنا این ماجرا با جزئیات بیشتری شرح داده شده است که شامل معجزه گرفتن ماهی به تعداد بسیار زیاد بر اساس گفته مسیح، که باعث وحشت آنان از جمله یعقوب و یوحنا می گردد. سپس نام وی را در لیست رسولان مسیح می بینیم.
یعقوب رسول ( به یونانی : Απόστολος Ιάκωβος )
از این زمان به بعد، یعقوب جایگاه برجسته ای در بین رسولان پیدا کرد و همراه با پطرس و یوحنا، از همراهان ویژه عیسی گردید. . وی همراه با یوحنا و پطرس شاهد بر برخاستن دختر یایروس از مردگان توسط عیسی بود. یغقوب یکی از سه شاگردی بود که توسط عیسی به بالای تپه ای برده شد و او حضور الیاس و موسی را با مسیح و تغییر چهره عیسی را دید. یعقوب همراه با یوحنا وپطرس تنها کسانی بودند که عیسی با خود به باغ جتسیمانی برد ولی وی در آنجا همراه با دو شاگرد دیگر به جای دعا کردن، به خواب فرو رفت.
مدت کوناهی پس از تغییر چهره عیسی بر بالای تپه، عیسی تصمیم گرفت که به اورشلیم برود و چند نفر را فرستاد تا در سامره برای ایشان محلی برای اقامت بگیرند، اما سامریها به دلیل دشمنی با یهودیان به آنان محلی برای اقامت ندادند. یعقوب و یوحنا پس از اطلاع از جریان، به عیسی گفتند: دعا کنیم تا از آسمان بر آنها آتش ببارد، اما عیسی آنان را ملامت کرد و به واسطه روحیه تندی که این دو برادر داشتند به آنان لقب بُوْانَرجَسْ یعنی پسران رعد داد.
یعقوب و یوحنا بواسطه تاثیری که تغییر چهره عیسی و سایر معجزات عیسی و آگاهی از آخرین سفر عیسی به اورشلیم و ایمان به سلطنت عیسی در ملکوت آسمان، از عیسی خواستند که در ملکوت او بر دست راست و چپ او قرار گیرند. هر چند که آنان پذیرفتند که از همان جامی که عیسی می نوشد، بنوشند، اما عیسی به آنان گفت که اختیار نشتن بر دست راست و چپ او، در اختیار وی نمی باشد. در انجیل متی درخواست از عیسی ، توسط مادر یعقوب و یوحنا ابراز می شود.
پس از ورود به اورشلیم زمانی که عیسی در کوه زیتون، مقابل معبد خدا نشسته بود، یعقوب یکی از چهار شاگردی بود که همراه مسیح در کوه زیتون بود و وی یکی از کسانی بود که در مورد خراب شدن ساختمانهای عظیم و هیکل از عیسی سوال کرد.
یک روز پس از رستاخیز، عیسی باز در کناره دریای طبریه، برای سومین بار در بین شاگردان حضور پیدا کرد، یعقوب نیز در بین شاگردان حضور داشت و شاهد معجزه صید صد و پنجاه و سه ماهی بود و در خوردن نان و ماهی با عیسی شرکت داشت.
یعقوب رسول ( به عبری : יעקב בן זבדי )
شهادتیعقوب اولین شهید در بین رسولان بود. ایمان و تعصب یعقوب به پیروی از مسیح، باعث نفرت و ترس یهودیانی که دشمن مسیحیان بودند، گردید. یعقوب در زمان پادشاهی هیرود اغریپاس اول و مدت کوتاهی قبل از مرگ او، در زمانی که او به آزار و شکنجه پیروان مسیح می پرداخت به دستور هیرود در سال ۴۴ پس از میلاد با شمشیر به شهادت رسید.و همانطور که مسیح گفته بود: “ پیالهای را که من مینوشم خواهید آشامید و تعمیدی را که من میپذیرم خواهید پذیرفت “، به انجام رسید. وی تنها رسولی است که شهادت وی در کتاب مقدس ذکر شده است.
بنا بر روایات، یعقوب پس از کار در اورشلیم به اسپانیا رفته و در آنجا موعظه می کرده است. وی دارای جایگاه خاصی در تاریخ اسپانیا می باشد. وی به نام یعقوب کبیر نیز شناخته می شود.

نماد یعقوب یک شمشیر و یک صدف است. گاهی نیز تنها از تصویر سه صدف استفاده شده است، که معمولا روی تصویر یک سِپر کشیده می شود.
تصویر شمشیر نمادی است از شهادت وی، و تصویر صدف نمادی است از سفرهای بشارتی یعقوب که اغلب از طریق دریا به انجام می رسیده است.
بیست و پنجم ماه جولای (July) هر سال، روز یادبود یعقوب کبیر می باشد.
منابع کتاب مقدس:
متی باب ۴ ، ۱۰ ، ۲۰ ، ۲۶ و ۲۷ - یوحنا باب ۱۹ و ۲۱ - مرقس باب ۱ ، ۳ ، ۵ ، ۱۰ ، ۱۳ ، ۱۴ و ۱۵ - لوقا باب ۵ ، ۶ ، ۸ و ۹ - اعمال باب ۱ و ۱۲
لوقا باب ۵ آیه ۱۰
۱۰ و هم چنین نیز بر یعقوب و یوحنا پسران زبدی که شریک شمعون بودند. عیسی به شمعون گفت: “مترس. پس از این مردم را صید خواهی کرد.”
متی باب ۲۷ آیه ۵۶
۵۶ که از آن جمله، مریم مجْدَلیه بود و مریم مادر یعقوب و یوشاء و مادر پسران زِبِدی.
مرقس باب ۱۵ آیه ۴۰
۴۰ و زنی چند از دور نظر میکردند که از آنجمله مریم مجدلیه بود و مریم مادر یعقوبِ کوچک و مادر یوشا و سالومه،
یوحنا باب ۱۹ آیه ۲۵
۲۵ و پای صلیب عیسی، مادر او و خواهر مادرش، مریم زن کلوپا و مریم مجدلیه ایستاده بودند.
متی باب ۴ آیه ۱۸ تا ۲۲
۱۸ و چون عیسی به كناره دریای جلیل میخرامید، دو برادر یعنی شمعون مسمی به پطرس و برادرش اندریاس را دید كه دامی در دریا میاندازند، زیرا صیاد بودند ۱۹ بدیشان گفت: «از عقب من آیید تا شما را صیاد مردم گردانم.» ۲۰ در ساعت دامها را گذارده، از عقب اوروانه شدند. ۲۱ و چون از آنجا گذشت، دو برادر دیگر یعنی یعقوب، پسر زِبِدی و برادرش یوحنّا را دید كه در كشتی با پدر خویش زِبِدی، دامهای خود را اصلاح میكنند؛ ایشان را نیز دعوت نمود. ۲۲ در حال، كشتی و پدر خود را ترک كرده، از عقب او روانه شدند.
مرقس باب ۱ آیه ۱۶ تا ۲۰
۱۶ و چون به کناره دریای جلیل میگشت،شمعون و برادرش اندریاس را دید که دامی در دریا میاندازند زیرا که صیاد بودند. ۱۷ عیسی ایشان را گفت: “از عقب من آیید که شما را صیاد مردم گردانم.” ۱۸ بیتأمّل دامهای خود را گذارده، از پی او روانه شدند. ۱۹ و از آنجا قدری پیشتر رفته، یعقوب بن زِبِدی و برادرش یوحنّا را دید که در کشتی دامهای خود را اصلاح میکنند. ۲۰ در حال ایشان را دعوت نمود. پس پدر خود زِبِدی را با مزدوران در کشتی گذارده، از عقب وی روانه شدند.
لوقا باب ۵ آیه ۱ تا ۱۱
۱ و هنگامـی کـه گروهـی بــر وی ازدحـاممینمودند تا کلام خدا را بشنوند، او به کنار دریاچه جنیسارت ایستاده بود. ۲ و دو زورق را در کنار دریاچه ایستاده دید که صیادان از آنها بیرون آمده، دامهای خود را شست و شو مینمودند. ۳ پس به یکی از آن دو زورق که مال شمعون بود سوار شده، از او درخواست نمود که از خشکی اندکی دور ببرد. پس در زورق نشسته، مردم را تعلیم میداد. ۴ و چون از سخن گفتن فارغ شد، به شمعون گفت: “به میانه دریاچه بران و دامهای خود را برای شکار بیندازید.” ۵ شمعون در جواب وی گفت: “ای استاد، تمام شب را رنج برده چیزی نگرفتیم، لیکن به حکم تو، دام را خواهیم انداخت.” ۶ و چون چنین کردند، مقداری کثیر از ماهی صید کردند، چنانکه نزدیک بود دام ایشان گسسته شود. ۷ و به رفقای خود که در زورق دیگر بودند اشاره کردند که آمده ایشان را امداد کنند. پس آمده هر دو زورق را پر کردند بقسمی که نزدیک بود غرق شوند. ۸ شمعون پطرس چون این را بدید، بر پایهای عیسی افتاده، گفت: “ای خداوند از من دور شوزیرا مردی گناهکارم.” ۹ چونکه بهسبب صید ماهی که کرده بودند، دهشت بر او و همه رفقای وی مستولی شده بود. ۱۰ و هم چنین نیز بر یعقوب و یوحنا پسران زبدی که شریک شمعون بودند. عیسی به شمعون گفت: “مترس. پس از این مردم را صید خواهی کرد.” ۱۱ پس چون زورقها را به کنار آوردند، همه را ترک کرده، از عقب او روانه شدند.
متی باب ۱۰ آیه ۲
۲ و نامهای دوازده رسول این است: اوّل شمعون معروف به پطرس و برادرش اندریاس؛ یعقوببن زبدی و برادرش یوحنا؛
لوقا باب ۶ آیه ۱۴
۱۴ یعنی شمعون که او را پطرس نیز نام نهاد و برادرش اندریاس، یعقوب و یوحنا، فیلپس و برتولما،
مرقس باب ۳ آیه ۱۷
۱۷ و یعقوب پسر زِبِدی و یوحنّا برادر یعقوب؛ این هر دو را بُوْانَرجَسْ یعنـی پسـران رعد نام گذارد.
اعمال باب ۱ آیه ۱۳
۱۳ و چون داخل شدند، به بالاخانهای برآمدند که در آنجا پطرس و یوحنا و یعقوب و اَندریاس و فیلپس و توما و برتولما و متی و یعقوب بن حلفی و شمعون غیور و یهودای برادر یعقوب مقیم بودند.
مرقس باب ۵ آیه ۳۷
۳۷ و جز پطرس و یعقوب و یوحنّا برادر یعقوب، هیچ کس را اجازت نداد که از عقب او بیایند.
لوقا باب ۸ آیه ۵۱
۵۱ و چون داخل خانه شد، جز پطرس و یوحنا و یعقوب و پدر و مادر دختر، هیچکس را نگذاشت که به اندرون آید.
مرقس باب ۱۳ آیه ۱ تا ۴
۱ و چون او از هیکل بیرون میرفت، یکی از شاگردانش بدو گفت: “ای استاد ملاحظه فرما چه نوع سنگها و چه عمارتهااست!” ۲ عیسی در جواب وی گفت: “آیا این عمارتهای عظیمه را مینگری؟ بدان که سنگی بر سنگی گذارده نخواهد شد، مگر آنکه به زیر افکنده شود!” ۳ و چون او بر کوه زیتون، مقابل هیکل نشسته بود، پطرس و یعقوب و یوحنا و اندریاس سِرا از وی پرسیدند: ۴ “ما را خبر بده که این امور کی واقع میشود و علامت نزدیک شدن این امور چیست؟”
لوقا باب ۹ آیه ۲۸ تا ۳۱
۲۸ و از این کلام قریب به هشت روز گذشته بود که پطرس و یوحنا و یعقوب را برداشته، بر فراز کوهی برآمد تا دعا کند. ۲۹ و چون دعا میکرد، هیأت چهره او متبدل گشت و لباس او سفید و درخشان شد. ۳۰ که ناگاه دو مرد یعنی موسی و الیاس با وی ملاقات کردند. ۳۱ و به هیأت جلالی ظاهر شده، درباره رحلت او که میبایست به زودی در اورشلیم واقع شود، گفتگو میکردند.
متی باب ۲۶ آیه ۳۶ تا ۴۶
۳۶ آنگاه عیسی با ایشان به موضعی که مسمی به جتسیمانی بود رسیده، به شاگردان خود گفت: «در اینجا بنشینید تا من رفته، در آنجا دعا کنم.» ۳۷ و پطرس و دو پسر زِبِدی را برداشته، بینهایت غمگین و دردناک شد. ۳۸ پس بدیشان گفت: «نفْس من از غایت الم مشرف به موت شده است. در اینجا مانده با من بیدار باشید.» ۳۹ پس قدری پیش رفته، به روی در افتاد و دعا کرده، گفت: «ای پدر من، اگر ممکن باشد این پیاله از من بگذرد؛ لیکن نه به خواهش من، بلکه به اراده تو.» ۴۰ و نزد شاگردان خود آمده، ایشان را در خواب یافت. و به پطرس گفت: «آیا همچنین نمیتوانستید یک ساعت با من بیدار باشید؟ ۴۱ بیدار باشید و دعا کنید تا در معرض آزمایش نیفتید! روح راغب است، لیکن جسم ناتوان.» ۴۲ و بار دیگر رفته، باز دعا نموده، گفت: «ای پدر من، اگر ممکن نباشد که این پیاله بدون نوشیدن از من بگذرد، آنچه اراده تو است بشود.» ۴۳ و آمده، باز ایشان را در خواب یافت زیرا که چشمان ایشان سنگین شده بود. ۴۴ پس ایشان را ترک کرده، رفت و دفعه سوم به همـان کلام دعـا کرد. ۴۵ آنگاه نـزد شاگردان آمده، بدیشان گفت: «مابقی را بخوابید و استراحت کنید. الحال ساعت رسیده است که پسر انسان به دست گناهکاران تسلیم شود. ۴۶ برخیزیـد برویم. اینک تسلیم کننـده مننزدیک است! »
مرقس باب ۱۴ آیه ۳۲ تا ۴۲
۳۲ و چون به موضعی که جتسیمانی نام داشت رسیدند، به شاگردان خود گفت: “در اینجا بنشینید تا دعا کنم.” ۳۳ و پطرس و یعقوب و یوحنا را همراه برداشته، مضطرب و دلتنگ گردید ۳۴ و بدیشان گفت: “نفس من از حزن، مشرف بر موت شد. اینجا بمانید و بیدار باشید.” ۳۵ و قدری پیشتر رفته، به روی بر زمین افتاد و دعا کرد تا اگر ممکن باشد آن ساعت از او بگذرد. ۳۶ پس گفت: “یا اَبا پدر، همه چیز نزد تو ممکن است. این پیاله را از من بگذران، لیکن نه به خواهش من بلکه به اراده تو.” ۳۷ پس چون آمد، ایشان را در خواب دیده، پطرس را گفت: “ای شمعون، در خواب هستی؟ آیا نمیتوانستی یک ساعت بیدار باشی؟ ۳۸ بیدار باشید و دعا کنید تا در آزمایش نیفتید. روح البته راغب است لیکن جسم ناتوان.” ۳۹ و باز رفته، به همان کلام دعا نمود. ۴۰ و نیز برگشته، ایشان را در خواب یافت زیرا که چشمان ایشان سنگین شده بود و ندانستند او را چه جواب دهند. ۴۱ و مرتبه سوم آمده، بدیشان گفت: “مابقی را بخوابید و استراحت کنید. کافی است! ساعت رسیده است. اینک پسر انسان به دستهای گناهکاران تسلیممیشود. ۴۲ برخیزید برویم که اکنون تسلیم کننده من نزدیک شد.”
لوقا باب ۹ آیه ۵۱ تا ۵۵
۵۱ و چون روزهای صعود او نزدیک میشد، روی خود را به عزم ثابت بهسوی اورشلیم نهاد. ۵۲ پس رسولان پیش از خود فرستاده، ایشان رفته به بلدی از بلاد سامریان وارد گشتند تا برای او تدارک بینند. ۵۳ اما او را جای ندادند از آن رو که عازم اورشلیم میبود. ۵۴ و چون شاگردان او، یعقوب و یوحنا این را دیدند گفتند: “ای خداوندآیا میخواهی بگوییم که آتش از آسمان باریده، اینها را فرو گیرد چنانکه الیاس نیز کرد؟” ۵۵ آنگاه روی گردانیده بدیشان گفت: “نمیدانید که شما از کدام نوع روح هستید.
مرقس باب ۳ آیه ۱۷
۱۷ و یعقوب پسر زِبِدی و یوحنّا برادر یعقوب؛ این هر دو را بُوْانَرجَسْ یعنـی پسـران رعد نام گذارد.
مرقس باب ۱۰ آیه ۳۲ تا ۳۷
۳۲ و چون در راه بهسوی اورشلیم میرفتند و عیسی در جلو ایشان میخرامید، در حیرت افتادند و چون از عقب او میرفتند، ترس بر ایشان مستولی شد. آنگاه آن دوازده را باز به کنار کشیده، شروع کرد به اطّلاع دادن به ایشان از آنچه بر وی وارد میشد، ۳۳ که “اینک به اورشلیم میرویم و پسر انسان به دست روسای کهَنه و کاتبان تسلیم شود و بر وی فتوای قتل دهند و او را به امتها سپارند، ۳۴ و بر وی سخریه نموده، تازیانهاش زنند و آب دهان بر وی افکنده، او را خواهند کشت و روز سوم خواهد برخاست.” ۳۵ آنگاه یعقوب و یوحنا دو پسر زِبِدی نزد وی آمده، گفتند: “ای استاد، میخواهیم آنچه از تو سوال کنیم برای ما بکنی.” ۳۶ ایشان را گفت: “چه میخواهید برای شما بکنم؟” ۳۷ گفتند: “به ما عطا فرما که یکی به طرف راست و دیگری بر چپ تو در جلال تو بنشینیم.”
متی باب ۲۰ آیه ۲۰ تا ۲۸
۲۰ آنگاه مادر دو پسر زِبِدی با پسران خود نزد وی آمده و پرستش نموده، از او چیزی درخواست کرد. ۲۱ بدو گفت: «چه خواهشداری؟» گفت: «بفرما تا این دو پسر من در ملکوت تو، یکی بر دست راست و دیگری بر دست چپ تو بنشینند.» ۲۲ عیسی در جواب گفت: «نمیدانید چه میخواهید. آیا میتوانید از آن کاسهای که من مینوشم، بنوشید و تعمیدی را که من مییابم، بیابید؟» بدو گفتند: «میتوانیم.» ۲۳ ایشان را گفت: «البته از کاسه من خواهید نوشید و تعمیدی را که من مییابم، خواهید یافت. لیکن نشستن به دست راست و چپ من، از آن من نیست که بدهم، مگر به کسانی که از جانب پدرم برای ایشان مهیا شده است. » ۲۴ اما چون آن ده شاگرد شنیدند، بر آن دو برادر به دل رنجیدند ۲۵ عیسی ایشان را پیش طلبیده، گفت: «آگاه هستید که حکام امتها بر ایشان سروری میکنند و رؤسا بر ایشان مسلّطند. ۲۶ لیکن در میان شما چنین نخواهد بود، بلکه هر که در میان شما میخواهد بزرگ گردد، خادم شما باشد. ۲۷ و هر که میخواهد در میان شما مقدم بـود، غلام شما باشد. ۲۸ چنانکه پسر انسان نیامد تا مخدوم شود بلکه تا خدمت کند و جان خود را در راه بسیاری فدا سازد. »
مرقس باب ۱۰ آیه ۴۰
۴۰ لیکن نشستن به دست راست و چپ من از آنِ من نیست که بدهم جز آنانی را که از بهر ایشان مهیا شده است.”
یوحنا باب ۲۱ آیه ۱ تا ۱۴
۱ بعد از آن عیسی باز خود را در کنارهدریای طبریه، به شاگردان ظاهر ساخت و بر اینطور نمودار گشت: ۲ شمعون پطرس و تومای معروف به توأم و نتنائیل که از قانای جلیل بود و دو پسر زبدی و دو نفر دیگر از شاگردان او جمع بودند. ۳ شمعون پطرس به ایشان گفت:”میروم تا صید ماهی کنم.” به او گفتند: “مانیز با تو میآییم.” پس بیرون آمده، به کشتی سوار شدند و در آن شب چیزی نگرفتند. ۴ و چون صبح شد، عیسی بر ساحل ایستاده بود لیکن شاگردان ندانستند که عیسی است. ۵ عیسی بدیشان گفت: “ای بچهها نزد شما خوراکی هست؟” به او جواب دادند که “نی.” ۶ بدیشان گفت: “دام را به طرف راست کشتی بیندازید که خواهید یافت.” پس انداختند و از کثرت ماهی نتوانستند آن را بکشند. ۷ پس آن شاگردی که عیسی او را محبت مینمود به پطرس گفت: “خداوند است.” چون شمعون پطرس شنید که خداوند است، جامه خود را به خویشتن پیچید چونکه برهنه بود و خود را در دریا انداخت. ۸ اما شاگردان دیگر در زورق آمدند زیرا از خشکی دور نبودند، مگر قریب به دویست ذراع و دام ماهی را میکشیدند. ۹ پس چون به خشکی آمدند، آتشی افروخته و ماهی بر آن گذارده و نان دیدند. ۱۰ عیسی بدیشان گفت: “از ماهیای که الان گرفتهاید، بیاورید.” ۱۱ پس شمعون پطرس رفت و دام را بر زمین کشید، پر از صد و پنجاه و سه ماهی بزرگ و با وجودی که اینقدر بود، دام پاره نشد. ۱۲ عیسی بدیشان گفت: “بیایید بخورید.” ولی احدی از شاگردان جرأت نکرد که از او بپرسد “تو کیستی”، زیرا میدانستند که خداوند است. ۱۳ آنگاه عیسی آمد و نان را گرفته، بدیشان داد و همچنین ماهی را. ۱۴ و این مرتبه سوم بود که عیسی بعد از برخاستن از مردگان، خود را به شاگردان ظاهر کرد.
اعمال باب ۱۲ آیه ۱ تا ۲
۱ و در آن زمان هیرودیس پادشاه، دستتطاول بر بعضی از کلیسا دراز کرد ۲ و یعقوب برادر یوحنا را به شمشیر کشت.
یعقوب James
به معنای" گیرنده پاشنه پا " می باشد.
یعقوب پسر زبدی ( James , Son of Zebedee )
Reviewed by جواد
on
شنبه, فروردین ۱۴, ۱۳۸۹
Rating:
